34 C
Ahvāz
شنبه 6 مرداد 1403

آخرین اخبار خوزستان با خوزستان یار

اجتماعی

اطلاعیه ساعت کاری 6 تیر

0
اطلاعیه ساعت کاری 6 تیر اطلاعیه ساعت کاری 6 تیر / ساعت کاری ادارات خوزستان در روز شنبه کاهش خواهد یافت. با توجه به هشدار سطح...

فرهنگی و هنری

راه اندازی سامانه بشناس خوزستان 1403

0
راه اندازی سامانه بشناس خوزستان 1403 راه اندازی سامانه بشناس خوزستان 1403 /سامانه جامع تولیدات «بشناس» روز یکشنبه طی آیینی با حضور جمعی از مسئولان...

علمی

امتحانات نهایی ۳۰ و ۳۱ اردیبهشت لغو شد

0
به دلیل اخلال به وجود آمده در سامانه کارت های ورود به جلسه ، امتحان نهایی دانش آموزان از تاریخ ۳۰ و ۳۱ اردیبهشت...

ورزشی

تیراندازی خوزستان رتبه سوم آموزش 1403

0
تیراندازی خوزستان رتبه سوم آموزش 1403 تیراندازی خوزستان رتبه سوم آموزش 1403 | کمیته آموزش هیات تیراندازی خوزستان رتبه سوم برترین های آموزش هیات‌های ورزشی...

پزشکی

بالگردvip اورژانس نفت 1403

0
بالگردvip اورژانس نفت 1403 بالگرد vip اورژانس برای اولین بار در خدمت کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب به گزارش روابط عمومی مدیریت عملیات غیر...
آخرین اخبار کافی نت ها با همیارنتspot_img

فرصت به مانند ابر گذرا مى‌گذرد، پس فرصت‌هاى نیک را غنیمت دانید. امام علی(ع)

Ahvāz
clear sky
34 ° C
34 °
34 °
26 %
3.1kmh
0 %
شنبه
47 °
یکشنبه
47 °
دوشنبه
49 °
سه‌شنبه
49 °
چهارشنبه
46 °

موزیک هفته

گزارش تصویری

مصاحبه ها

مصاحبه‌ با سروش نزاهی شاعر جوان برای بهبود اوضاع، دنبال مولفه‌ها و تکنیک‌های مدرن باشیم! مصاحبه‌ی ابوالفضل جانکی با شاعر جوان؛ سروش نزاهی سروش نزاهی، از شاعران جوان دهه هفتادی اهل خوزستان است، این شاعر جوان به‌واسطه‌ی سالها فعالیت مستمر و موفق در شعر سپید، به یکی‌از امیدهای ادبیات ایران تبدیل شده‌است،...

آدم حسابیا

حبیب احمدزاده - معرفی کتاب هفته خوزستان یار

معرفی کتاب هفته

حبیب احمدزاده در ۲۷ مهر ۱۳۴۳ در آبادان متولد شد. پدرش که اهل دلوار در شهرستان تنگستان در استان بوشهر است، در آستانه جنگ ایران و عراق به آبادان مهاجرت کرد. از آثار وی میتوان به ؛ داستان‌های شهر جنگی، چاپ هفدهم، انتشارات سوره مهر، تهران، سال ۱۳۸۷. شطرنج با ماشین قیامت، چاپ پانزدهم، انتشارات سوره مهر، تهران، سال ۱۳۸۷. کد۲۴ یا بوف کور چگونه ساخته و پرداخته شد، چاپ سوم، انتشارات سوره مهر، تهران، سال ۱۳۹۶ اشاره کرد. بخشی از کتاب شطرنج با ماشین قیامت: تلألؤ شعله‌‌های غمناکِ پالایشگاه، بر صورتش افتاده و خیرگی چشم مصنوعی‌اش را بیشتر می‌کرد. دومین بار بود که بدخواب می‌شدم. بار اول، صدای انفجار مخزن بزرگ، بیدارم کرد. بالاخره مورد هدف قرار گرفت و میلیون‌ها لیتر بنزین هواپیما را، همچون قارچ آتشینی، به آسمان فرستاد. حرارتش را همان‌طور که بر سایه‌بانِ سیمانی پشت بام دراز کشیده بودم، بر پوست صورتم حس می‌کردم و نور شدیدش، پرده‌ی هر دو پلکم را بی‌اثر می‌کرد. این، بار دوم بود. در حال آتشِ دهانه گرفتن، خوابم برده بود که با تکان دستش، بیدارم کرد. از هیچ‌چیزی، بیشتر از بدخوابی شبانه منزجر نبودم. این را آقا قاسم ،مسؤل مقرِ لبِ آب، می‌دانست و همیشه مراعاتم را می‌کرد.